شلمچه بوي بابا ميدهد /عکس
پدرم در همين شلمچه به شهادت رسيد و من هر ساله سعي ميکنم تنها يا با خانواده و يا در يک سال اخير همراه کاروانهاي راهيان نور به شلمچه بيايم لحظه تحويل سال را در شلمچه و در کنار پدر باشم.

تابستان فرا رسيده و با گرماي هوا مناطق عملياتي جنوب کشور خلوت شده مگر گروه تفحص که سرما و گرما نميشناسند، سختيها را تحمل ميکنند تا دُردانههاي اين مرز و بوم را به آغوش خانوادهها بازگردانند.
ولي در اين ميان ما که دستمان کوتاه است و از طرفي عاشق شهدا هم هستيم هر از چند گاهي دلمان هواي کوي يار ميکند و به ياد خاطرات روزهاي همراهي با کاروان راهيان نور ميافتيم يا اگر کسي خاطراتش را برايمان تعريف کند با گوش جان ميشنويم.
و اکنون آنچه که پيش روي شماست خاطرات راهيان نور و درد دلهاي فرزندان شهدا در لحظه همراهي با کاروان راهيان نور است که واقعاً نشستن پاي صحبت فرزندان شهدا شيريني و لذتي خاص دارد چرا که آنها با حضور در مناطقي که پدرانشان براي دفاع از خاک و ناموس، آسايش را بر خويش حرام کردند و جانانه در مقابل رژيم بعثي ايستادگي کردند احساس همنشيني با پدر يا شايد هم مادر را پيدا ميکنند:
فاطمه احمدي يکي از همين کساني بود که گفت پدرم در همين شلمچه به شهادت رسيد و من هر ساله سعي ميکنم تنها يا با خانواده و يا در يک سال اخير همراه کاروانهاي راهيان نور به شلمچه بيايم لحظه تحويل سال را در شلمچه و در کنار پدر باشم.
من اينجا احساس ميکنم کنار پدرم هستم شايد پدرم در آرامگاهش باشد ولي اينجا بيشتر زنده بودنش را احساس ميکنم و بيشتر ميتوانم خاطراتي که همرزمانش برايم تعريف کردند را با وجود قد رعناي پدرم تصور کنم. اينجا ميبينم که پدرم چگونه براي دفاع از وطن در حال دويدن و شليک کردن و جنگيدن است
وي مي گويد: آري کنار پدرم. من اينجا احساس ميکنم کنار پدرم هستم شايد پدرم در آرامگاهش باشد ولي اينجا بيشتر زنده بودنش را احساس ميکنم و بيشتر ميتوانم خاطراتي که همرزمانش برايم تعريف کردند را با وجود قد رعناي پدرم تصور کنم. اينجا ميبينم که پدرم چگونه براي دفاع از وطن در حال دويدن و شليک کردن و جنگيدن است.

و هر ساله به شلمچه ميآيم چرا که احساس ميکنم شلمچه بوي بابايم را ميدهد و من از ديدن اينجا و استشمام عطر خاک آن احساس ميکنم بيش از گذشته به پدرم نزديک شدهام. و البته بيش از هر چيز اينجا با آرمانهاي پدرم، با اهداف و منش وي تجديد بيعت ميکنم و به خودم قول ميدهم که کسي شوم مثل بابا.
علي صمدي ميگويد: من به همراه تعدادي از دانشجويان به اينجا آمدهام ولي سال ديگر بي شک هر کدام از ما ميتواند يک اتوبوس مسافر با خود بياورد. از همين حالا برنامه ريزي کردهام که سال آينده به همراه خانواده لحظه تحويل سال را در شلمچه باشيم و هفتسين را در کنار همين شهداي با ارزش پهن کنيم. اينجا ميتوان آن چيزي را که در مورد منش و کردار شهدا در جبههها در فيلمها ديده و در کتابها خوانده بوديم را به صورت کاملاً واقعي ديد. اينجا ميتوان با شهدا زندگي کرد حتي براي يک روز...

البته موضوعي که در اعزام کاروانهاي راهيان نور مهم است اثر معنوي اينگونه سفرها بر مسافران آن است. هدف اين سفرها اين است که مردم به شکلي واقعي با فرهنگ ايثار و شهادت و با عزمت شهدا آشنا شوند. صمدي ميگويد: همه بچههاي اتوبوس آدمهاي ديگري شدهاند. باور کنيد وقتي وارد شلمچه شديم همه در حال و هواي آن فضاي خدايي هستند و ديگر از آن شوخيهاي بچهگانه خبري نبود. به طور قطع شخصيت و منش شهدا اثر خود را بر آنها و من گذاشته. حتي شيوه صحبت کردن آنها نيز تغيير کرده است. شک نکنيد اين سفر براي هر کدام از مسافران اين سفر نوراني، توشهاي غيرقابل وصف از فرهنگ ايثار و شهادت و ميهن دوستي با خود به همراه دارد.
حجت الاسلام سيد محمد ميرعلي اکبري از راويان سيره شهداي هم در خصوص اعزام کاروانهاي راهيان نور و ميزان تأثير گذاري آن بر جوانان عنوان ميکند: شهدا زندگي دنيايي را به بندگي خداوند تبديل کردند. شهدا نيامدند که اينجا به ما کرامت نشان دهند، آنها آمدند تا بندگي خداوند را کنند و راه و رسم بندگي را به ما بياموزند.
در اين مناطق بايد اخلاص و توکل رزمندگان را بازگو کرد چرا که همين پاکي و اخلاص بود که پيروزيهاي پي در پي رزمندگان اسلام را ايجاد کرد و پس از اينکه نسل جوان را که به اين نقاط آورديم، بايد روي تفکرات آنان کار کنيم و حتي از احکام و رساله عمليه هم غفلت نکنيم، چرا که شريعت و سنت پيامبر (ص) مقدمه هر کاري است.